درد سر های واکسن
...ديروز رفتيم با بابايي برا گرفتن وزن و قد کوچولت ..وزنت 7 کيلو و600 بود بعدش هم واکسنتو زديم ..من که نميتونم ببينم واکسن زدنتو . بابايي پاهاي کوچولوتو گرفت وخانمه زد واکسنتو ...خلاصه اولاش يک کمي گريه ميکردي اما هر چي طرف شب ميرفت بدتر ميشدي ....چه جيغايي ميزدي..دلم کباب ميشد ..راستي ظهرش بهت اولين فرنيت رو دادم ..اينقدر ذوق کرده بودي و دوست داشتي شيکمو خانم ...
نویسنده :
مطهره
18:15