زینب زینب ، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

زینب خانم کوچولو

درد سر های واکسن

...ديروز رفتيم با بابايي  برا گرفتن وزن و قد کوچولت ..وزنت 7 کيلو و600 بود بعدش هم واکسنتو زديم ..من که نميتونم ببينم واکسن زدنتو .  بابايي پاهاي کوچولوتو گرفت وخانمه زد واکسنتو ...خلاصه اولاش يک کمي گريه ميکردي اما هر چي طرف شب ميرفت بدتر ميشدي ....چه جيغايي ميزدي..دلم کباب ميشد ..راستي ظهرش بهت اولين فرنيت رو دادم ..اينقدر ذوق کرده بودي و دوست داشتي  شيکمو خانم ...
15 ارديبهشت 1390

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را به تمام نی نی ها و مامانا وباباها تسلیت میگوییم

از زبان زینب خانم کوچولو:    من که کوچولوام میدونم که بی حجاب بودن کار بدیه..مامانم میگه حضرت زهرا از ما خانما میخوان که باحجاب باشیم ...این بیت شعر هم تقدیم شما:                 ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است............ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است ...
15 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

سلام عسل گلي مامان..ببخشيد من کمتر وقت ميکنم بيام برات بنويسم.تا امروز.........آخه ماشاالله شما براي ماماني وقت نميذاري بمونه..از صبح که از لالا بيدار ميشي تا شب که لالا ميکني ماماني داره يا باهات بازي ميکنه يا داره بهت شير ميده يا داره شاهکارت رو تميز ميکنه ..جديدا که يه کار ديگم اضافه شده :به به درست کردن ..امروز هم برا اولين بار براي شماي جيگر طلا سوپ درست کردم عسلي خانم.اما بايد خداي بزرگ و مهربون رو شکر کنيم که نيني به  اين خوبي مثل شما رو داريم ........ خلاصه داشتم ميگفتم مامانيت بيشتر وقتش داره باهات بازي ميکنه از بس بازي دوست داري الان هم که من راحت نشستم ودارم اينها رو مينويسم رو پاهاي مامان لالا کردي   ...
15 ارديبهشت 1390
1